-
مشکل من
شنبه 27 اردیبهشتماه سال 1393 08:51
اگر تو نبودی نمیدانم هر روز برای چه کسی مینوشتم هر جلوه زیبا ناخوداگاه مرا به یاد تو می اندازد و لاجرم مرا با خود به اوج میبرد سرنگون میسازد ، میخنداند و میگریاند ایکاش لا اقل دستم را میگرفتی تا حرارت عشقم را درک کنی گرچه میدانم هرگز نمیفهمی چقدر دوستت داشتم و مشکل من اینروزها ، همین است "نزار قبانی"
-
من از آشنایان احساس آبم
شنبه 27 اردیبهشتماه سال 1393 08:49
دل روشنی دارم ای عشق! صدایم کن از هرچه می توانی.... صدا کن مرا از صدف های باران، صدا کن مرا از گلوگاه سبز شکفتن، صدایم کن از خلوت خاطرات پرستو! بگو پشت پرواز مرغان عاشق چه رازی است؟ بگو با کدامین نفس می توان تا کبوتر سفر کرد؟ بگو با کدامین افق می توان تا شقایق خطر کرد؟ مرا می شناسی تو ای عشق؟؟؟ من از آشنایان احساس...
-
از آنٍ تو نیستم
شنبه 27 اردیبهشتماه سال 1393 08:47
از آنٍ تو نیستم گم نیستم در تو گم نیستم اگر چه می خواهم گم باشم چون کورسوی شمعی در آفتاب گم باشم چون دانه ی برفی در آب دوستم داری و هنوز هم تو شادی شاداب و روشن منی و من منی که هنوز می خواهد گم باشد چون نوری در نور آه غرقه ام کن در ژرفنای دوست داشتن رهایم کن از دانستن کور و کر بر جایم بگذار رها شده در طوفان عشق همچون...
-
بین خواب وبیداری
شنبه 27 اردیبهشتماه سال 1393 08:46
ازخواب می ترسم ازبیداری ام بیزارم بین خواب وبیداری ام حیرانم این زیستن جهنمی ست وتومامورعذاب همیشگی کسی که عاشق می شود ازجهان رانده می شود نه خدا دارد نه مرگ "نورس یکن شاعر سوری" برگردان : بابک شاکر
-
به تو گفته بودیم
شنبه 27 اردیبهشتماه سال 1393 08:41
به تو گفته بودیم : گاهی برای ادامه ی روز های تو سکوت کردیم هر جا باران بارید ما در کنارت ایستاده ایم و برای مرگ و تاریکی که به دنبال تو بودند گلی پرتاب کردیم که تو را از یاد ببرند به تو گفته بودیم : درختان در تنهایی می رویند و در باد نابود می شوند اکنون پیری ما را احاطه کرده است و مرگ آماده است هر لحظه ما را تصرف کند...
-
من و تو و عشق
دوشنبه 15 اردیبهشتماه سال 1393 13:07
آغاز را با بوسه ای که طولانی ترین راه هاست در می نوردیم با بوسه ای از من ، تا تو ای عشق من در آمیخته از ساقه ها تا ریشه هامان در پیوند یکی نگاه از اعماق تو تا ژرفنای من و این چنین من و تو و عشق هر سه با همیم تا بتوانیم هر سه با هم باشیم تا بتواند فقط من فقط تو تنها عشق باشد ما دردهایمان را حمل کردیم چونان سنگی بیشمار...
-
من فقط عاشقم
دوشنبه 15 اردیبهشتماه سال 1393 13:04
تو محبوب منی اما اینها نمی دانند گناه من چیست نام تو هم نام وطنم است گناه من چیست پدرت تو را هم نام وطن گذاشته وطنی با چشمان سیاه لبهای سرخ و لبخندی جادویی برای همین به اینها می گویم : من سیاستمدارنیستم مبارزات من سیاسی نیست من یک عاشق تنها هستم که برای رسیدن به معشوقه ام شعر نوشته ام مقاله های انتقادی نوشته ام...
-
کودکی هایم
دوشنبه 15 اردیبهشتماه سال 1393 13:00
هنوز با کودکی هایم خیلی آشنایم اگر دنیایم را در چشم های تو می جویم اگر به سادگی سخن می گویم کودکی های مرا ببخش هنوز با خنده های راستین میانه خوبی دارم اگر به چشم های تو می خندم اگر نگاهم می کنی ، به نگاهت دل می بندم مرا به خاطر سادگی هایم ، به خاطر وابستگی هایم مرا به خاطر کودکی هایم ببخش "کاظم خوشخو "
-
پیش از تو ...
دوشنبه 15 اردیبهشتماه سال 1393 12:56
پیش از تو ... سنگ بودم ؛ دست هایت کبوترم کرد ، جلد نگاهت ! پیش از تو ... درخت بودم ؛ نگاهت تبر به جان من انداخت پیش از تو ... ابــر بودم ؛ چشم هایت قطره قطره آبم کرد ... "کامران فریدی"
-
فکر کردن به تو یعنی ...
شنبه 30 فروردینماه سال 1393 23:46
دلخوشم با غزلی تازه همینم کافیست تو مرا باز رساندی به یقینم کافیست قانعم ، بیشتر از این چه بخواهم از تو گاه گاهی که کنارت بنشینم کافیست گله ای نیست من و فاصله ها همزادیم گاهی از دور تو را خوب ببینم کافیست آسمانی! تو در آن گستره خورشیدی کن من همین قدر که گرم است زمینم کافیست من همین قدر که با حال و هوایت گه گاه برگی از...
-
ستیزه جویی نکن
یکشنبه 24 فروردینماه سال 1393 00:03
بلور یخ زیر پا می شکند آسمان رنگ به رخسار ندارد چرا عذابم می دهی ؟ چه کرده ام با تو ، نمی دانم مرا بکش اگر می خواهی اما ستیزه جویی نکن از من فرزندی نمی خواهی و شعری نیز آن گونه کن که می خواهی من بر سر سوگند خود هستم زندگیم برای توست اما این اندوه با من تا گور خواهد بود "آنا آخماتووا"
-
عشق
یکشنبه 24 فروردینماه سال 1393 00:00
عشق همانطور که تاج بر سرتان می گذارد بر صلیب تان نیز می کشد عشق همانطور که شما را می پروراند شاخ و برگتان را نیز میزند و هرس می کند عشق شما را چون خوشه های گندم دسته می کند آنگاه می کوبدتان تا برهنه شوید به غربال بادتان می دهد تا که از پوسته آزاد شوید سپس در آتش قدسیش گرمتان می کند تا که نانی مقدس شوید برای ضیافت بزرگ...
-
تنها ماندیم
شنبه 23 فروردینماه سال 1393 23:50
هم پنجره خانه تو باز بود هم پنجره خانه من اما چه فایده همدیگر را نتوانستیم ببینیم روبه روی هم تنها ماندیم مثل دو درخت در زردی و باد ما از درون پنجره هایمان را به روی هم بسته بودیم "رسول یونان"
-
سرشار از زنانگی
شنبه 23 فروردینماه سال 1393 23:31
بیشترین عشق جهان را به سوی تو میآورم از معبر فریادها و حماسه ها چراکه هیچ چیز در کنار من از تو عظیم تر نبوده است که قلبت چون پروانهای ظریف و کوچک و عاشق است ای معشوقی که سرشار از زنانگی هستی و به جنسیت خود غرهای به خاطر عشقت ای صبور! ای پرستار ای مومن پیروزی تو میوهی حقیقت توست رگبارها و برفها را توفان و آفتاب آتش...
-
تیک تاک ساعت
شنبه 23 فروردینماه سال 1393 23:21
وقتی که زندگی من هیچ چیز نبود هیچ چیز به جز تیک تاک ساعت دیواری دریافتم باید ، باید ، باید دیوانه وار دوست بدارم کسی را که مثل هیچکس نیست "فروغ فرخزاد"
-
مرا زیبا به یاد بیار
یکشنبه 17 فروردینماه سال 1393 23:40
مرا زیبا به یاد بیار این ها ، آخرین سطرهای من است فرض کن که من رویایی بودم که از زندگی تو گذر کردم و یا بارانی بودم که سیلاب شدم در کوچه های تان سپس خاک ، آب را کشید و من محو شدم شاید هم خوابی زیبا بودم تو بیدار شدی و من رفته بودم مرا زیبا به یاد بیار زیرا من تو را آن گونه که هستی دوست داشتم من ، آخرین دوست تو آخرین...
-
گل یاس کبود
پنجشنبه 14 فروردینماه سال 1393 12:42
سلام خدمت همه همراهان بزرگوار. شهادت بانوی دو عالم خانم فاطمه زهرا(س) را تسلیت عرض میکنم.امیدوارم همه ما در دنیا وآخرت مشمول عنایات خاصه ایشان قرار بگیریم.واز همه شما گرامیان التماس دعا دارم. عشق من پائیز آمد مثل پار باز هم، ما باز ماندیم از بهار احتراق لاله را دیدیم ما گل دمید و خون نجوشیدیم ما باید از فقدان گل...
-
شهادت بانوی دو عالم
پنجشنبه 14 فروردینماه سال 1393 12:31
سلام خدمت همه همراهان بزرگوار. شهادت بانوی دو عالم خانم فاطمه زهرا(س) را تسلیت عرض میکنم. امیدوارم همه مشمول عنایت ایشان در دنیا وآخرت قرار بگیریم.
-
رویای آزادی
چهارشنبه 28 اسفندماه سال 1392 23:46
زنانی مثل من نمیدانند چگونه ادا کنند کلام مانده در گلو را که خاری است می بلعند زنانی مثل من چیزی نمیدانند جز بغض فرومانده گریه ناممکن ناگهان میترکد سیل میشود مثل شریانی شکافته زنانی مثل من مشت میخورند و جرئت نمیکنند بزنند از خشم به خود میپیچند مهارش میکنند زنانی مثل من مثل شیران قفس رویای آزادی در سر دارند...
-
من این مرگ را دوست دارم
چهارشنبه 28 اسفندماه سال 1392 23:44
همه دانستند من عاشق تو هستم من این رسوایی را دوست دارم و برایش شهادتین می خوانم خودم را با اشک ، غسل می دهم زره ای از گیسوانت به تن می کنم و می میرم من این مرگ را دوست دارم "مجدی معروف" شاعر فلسطینی ترجمه : بابک شاکر
-
غرور را دوست دارم
چهارشنبه 28 اسفندماه سال 1392 23:42
غرور را دوست دارم گاهی غرور آخرین تکیه گاه است وقتی همه چیزت را باخته ای غرور همچون نقابیست که به پشتوانه اش می توانی تصویر درهم ِ ویرانیت را پنهان کنی تو هیچ چیز از من نمی دانی نمی دانی چه قدر سخت است در برابر آن همه زیبایی تو سیل نگاهم را پشت سد غرورم مهار کنم و نقش کسی را بازی کنم که برایش بود و نبود تو خالی از...
-
عشق من به تو
چهارشنبه 28 اسفندماه سال 1392 23:39
عشق من به تو مانند رود کوهستانی است پیوسته و پایدار عشق من به تو شبیه تابش ابدی خورشید است یا مانند دریا که هرگز نمیآساید امواج قوی و نجیبش که از آغوش بازش پیوسته میگذرد عشق من به تو مانند درختی است که در قلب ریشه کرده است عشقی بیقید و شرط حقیقی و ابدی و خاموش نشدنی.. "ماگدا هرزبرگر"
-
ای عشق بیقرار من
چهارشنبه 28 اسفندماه سال 1392 23:32
ما من و تو چونان حیاتی یگانه در برابر جهان ایستادهایم. ای شیرین من ای عشق بیقرار من ما من و تو اگرچه خواهیم مرد اما شکوه عشق ما آن سوی تیرگی در ژرفنای جاودانگی ادامه خواهدمان داد "پابلو نرودا "
-
تنها می دانم که دوستت دارم
چهارشنبه 28 اسفندماه سال 1392 23:28
ببین ویران شده ام بر باد رفته ام از پای تا به سر در عشق غرقم دیگر حتی نمی دانم که آیا زنده ام یا نه ؟ چیزی می خورم یا نه ؟ نفسی بر می آورم یا نه ؟ سخنی می گویم یا نه ؟ تنها می دانم که دوستت دارم . "آلفرد دو موسه"
-
بسیار تاریکم
چهارشنبه 28 اسفندماه سال 1392 23:23
خانه ات سرد است ؟ خورشیدی در پاکت می گذارم و برایت پست می کنم ستاره ی کوچکی در کلمه ای بگذار و به آسمانم روانه کن بسیار تاریکم .. "منوچهر آتشی"
-
ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺷﺘﻦ ﺗﻮ
چهارشنبه 28 اسفندماه سال 1392 23:21
ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺷﺘﻦ ﺗﻮ ﯾﺎﺩﮔﺎﺭﯼ ﻧﯿﺴﺖ ﮐﻪ ﺣﮏ ﮐﻨﻢ ﺑﺮ ﺗﻨﻢ ﯾﺎ ﭘﺮﭼﻤﯽ ﮐﻪ ﺑﺎ ﺧﻮدﻡ ﺣﻤﻞ ﮐﻨﻢ! ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺷﺘﻦ ﺗﻮ ﻓﺮﯾﺎﺩیست ﮐﻪ ﻫﺮﺭﻭﺯ غنچه ﻣﯽﮐﻨﺪ ﺩﺭ ﻣﻦ. "ﺗﻮﺣﯿﺪ ﺳﯿﻒ"
-
تو گلی آتشی
چهارشنبه 28 اسفندماه سال 1392 23:07
می گذاشته ام که پرندگانت ببویند اگر گل سرخی بودی به شعله زرتشتت می سپردم اگر آتش بودی اما تو گلی آتشی و پرنده زائری جز من نیست "شمس لنگرودی"
-
دلم برایت یکذره است
چهارشنبه 28 اسفندماه سال 1392 22:46
دلم برایت یکذره است کی میشود که ساعت وقارش را با بیقراری من عوض کند ؟ عقربه های تنبل آیا پیش از من به کسی که معشوق را در کنار دارد قول همراهی داده اید ؟ در آسمان آخر شهریور حتی ستاره ای هم نگران من نیست به اتاق برمیگردم و شب را دور سرم می چرخانم و به دیوار می کوبم . "حسین منزوی"
-
نگاه بی پردهات
دوشنبه 19 اسفندماه سال 1392 23:39
پای هر نامه هنوز مینویسم روی ماهت را از دور میبوسم اما تو هیچ شباهتی به ماه نداری از سیب که بگذریم فقط شبیه آخرین عکسی هستی که از تو دریافت کردهام زنی نسبتن بالابلند با چهل و اندی سال که میپوشاند هر بامداد کِرِم کمرنگی خطوط ریز کنار چشمانش را عکس پنهانکارت بیش از این نم پس نمیدهد و رو نمیکند غمی را که پشت...
-
باید عاشق شده باشی
دوشنبه 19 اسفندماه سال 1392 23:36
فهمیدن حرفهای من کمی سخت است الکی که نیست هر روز چشمانش را به تمام زبانهای زنده ی دنیا ترجمه کرده ام هر شب پیچش موهایش را لا به لای بغض هایم تفسیر کرده ام الکی که نیست باید عاشق شده باشی من این شعرها را در آسیاب سپید نکرده ام "شهریار شفیعی "