بگذار من برایت چای بریزم
آیا گفتم که تو را من دوست دارم ؟
آیا گفتم که من خوشبخت هستم
زیرا که تو آمده ای ...
و حضورت مایه خوشبختی است
چون حضور شعر ، چون حضور قایق ها و خاطرات دور ...
بگذار پارهای از سخن صندلیها را
آن دم که به تو خوشامد میگویند ، برگردان کنم ...
بگذار آنچه را که از ذهن فنجانها میگذرد
آنگاه که در فکر لبان تواند ...
و آنچه را که از خاطر قاشقها و شکردان میگذرد ، بازگو کنم ...
بگذار تو را چون حرف تازهای
بر "ا ب ج د" بیافزایم ...
خوشت آمد از چای ؟
کمی شیر نمیخواهی ؟
و چون همیشه به یک حبه قند اکتفا میکنی ؟
اما من
رخسار تو را بی هیچ قندی
دوست دارم ...
"نزار قبانی"
عاشق که شدم
دنیا یه بادکنک بزرگ قرمز شد و هوا رفت
انقدر بالا و بالاتر رفت
که به خورشید چسبید و ترکید
حالا مواظبم دفعه بعد که عاشق شدم
یه نخ به سر دنیا ببندم
که خیلی بالا نره ...
آخه میترسم این بار هم یا گمش کنم یا بترکه !
"شل سیلور استاین"
این شعرها دیگر برای هیچکس نیسـت
نه !در دلــم انگار جای هیچکس نیست
آن قـــدر تنهایــم که حتـی دردهــــایــمدیـگر شـبــیه دردهـای هیچکـس نیست
حتـی نفـسهـــای مـرا از مـن گرفـــتندمن مردهام درمن هوای هیچکس نیست
دنیـای مرمـوزی سـت مــا بایـد بدانیــمکه هیچکس اینجا برای هیچکس نیست
باید خدا هـم با خودش روراست باشــدوقتی که میداند خدای هیچکس نیست
من میروم هرچنــد میدانــم که دیگــرپشت سرم حتی دعای هیچکس نیست
"زنده یاد نجمه زارع"
یک روز سطری از این شعر
مثل سوت قطاری از کنار گوشَت عبور می کند
واژه ها برایت دست تکان می دهند
خاطره ها
مثل آشنایان دورت به تو نزدیک می شوند
و فکر می کنی
چرا نبض این شعر برای تو اینقدر تند می زند ؟
- نگاهم می کنی
و چشم هایت چقدر خسته اند
انگار از تماشای منظره ای دور برگشته اند
نگاه می کنی به من
برفی که بر موهایم باریده
راه تمام آشنایی ها را بسته است
انگشتانم استخوانی تر از آن شده اند
که نوازشی را یادت بیاورند
و تمام این سال ها
آنقدر میان خطوط موازی دفترم
دست به عصا راه رفته ام
که بردن نامت کمر واژه هایم را خواهد شکست
نگاه می کنی به خودت
که پس از سال ها دوباره از دهان زنی بیرون آمده ای
و لرزش لب هایش را انکار می کنی
میان سطرهایش راه می روی
و پاهای بیست و چند سالگی ات را انکار می کنی
واژه ها
دوباره برایت دست تکان می دهند
خاطره ها
مثل آشنایان نزدیکت از تو دور می شوند
و این شعر
برای همیشه حافظه اش را از دست می دهد .
" لیلا کردبچه"
وقتی که تو نیستی
دنیا چیزی کم دارد
مثل کم داشتن یک وزیدن..
یک واژه،یک ماه...
من فکر می کنم در غیاب تو
همهی خانههای جهان خالیست
همهی پنجرهها بسته است
وقتی که تو نیستی
من همتنهاترین اتفاق بی دلیل زمینام!
واقعا" وقتی که تو نیستی
برای گم وگور شدن!
به کدام جانب جهان بگریزم؟
"سید علی صالحی"
با شبی که در چشمهایت در گذر است
مرا به خوابی دیگر گونه بیداری بخش
چرا که من حقیقت هستی را
در حضور تو جسته ام
و در کنار تو صبحی است
که رنج شبان را
از یاد می برد
بگذار صبحم را به نام تو بیاغازم
تا پریشانی دوشینم
از یاد برده شود
"محمد شمس لنگرودی"
31ـ قالَ(علیه السلام): السُّکْرُ أرْبَعُ السُّکْراتِ: سُکْرُ الشَّرابِ، وَسُکْرُ الْمالِ، وَسُکْرُ النَّوْمِ، وَسُکْرُ الْمُلْکِ.([۳۱])
فرمود: مستى در چهار چیز است: مستى از شراب (و خمر)، مستى مال و ثروت، مستى خواب، مستى ریاست و مقام.
32ـ قالَ(علیه السلام): أللِّسانُ سَبُعٌ إِنْ خُلِّیَ عَنْهُ عَقَرَ.([۳۲])
فرمود: زبان، همچون درّنده اى است که اگر آزاد باشد زخم و جراحت (سختى به جسم و ایمان) خواهد زد.
33ـ قالَ(علیه السلام): یَوْمُ الْمَظْلُومِ عَلَى الظّالِمِ أشَدُّ مِنْ یَوْمِ الظّالِمِ عَلَى الْمَظْلُومِ.([۳۳])
فرمود: روز داد خواهى مظلوم بر علیه ظالم سخت تر است از روزى که ظالم ستم بر مظلوم مى کند.
34ـ قالَ(علیه السلام): فِى الْقُرْآنِ نَبَأُ ما قَبْلَکُمْ، وَخَبَرُ ما بَعْدَکُمْ، وَحُکْمُ ما بَیْنِکُمْ.([۳۴])
فرمود: قرآن احوال گذشتگان، و أخبار آینده را در بردارد، و شرح وظایف شما را بیان کرده است.
35ـ قالَ(علیه السلام): نَزَلَ الْقُرْآنُ أثْلاثاً، ثُلْثٌ فینا وَفى عَدُوِّنا، وَثُلْثٌ سُنَنٌ وَ أمْثالٌ، وَثُلْثٌ فَرائِض وَأحْکامٌ.([۳۵])
فرمود: نزول قرآن بر سه قسمت است: یک قسمت آن درباره اهل بیت عصمت و طهارت : و دشمنان و مخالفان ایشان; و قسمت دیگر آن، اخلاقیّات و ضرب المثلها; و قسمت سوّم در بیان واجبات و احکام إلهى مى باشد.
36ـ قالَ(علیه السلام): ألْمُؤْمِنُ نَفْسُهُ مِنْهُ فى تَعَب، وَالنّاسُ مِنْهُ فى راحَه.([۳۶])
فرمود: مؤمن آن کسى است که خود را به جهت رفاه مردم در زحمت بیندازد و دیگران از او در أمنیّت و آسایش باشند.
37ـ قالَ(علیه السلام): کَتَبَ اللّهُ الْجِهادَ عَلَى الرِّجالِ وَالنِّساءِ، فَجِهادُ الرَّجُلِ بَذْلُ مالِهِ وَنَفْسِهِ حَتّى یُقْتَلَ فى سَبیلِ اللّه،
وَجِهادُ الْمَرْئَهِ أنْ تَصْبِرَ عَلى ماتَرى مِنْ أذى زَوْجِها وَغِیْرَتِهِ.([۳۷])
فرمود: خداوند جهاد را بر مردان و زنان لازم دانسته است. پس جهاد مرد، آن است که از مال و جانش بگذرد تا جائى که در راه خدا کشته و شهید شود. و جهاد زن آن است که در مقابل زحمات و صدمات شوهر و بر غیرت و جوانمردى او صبر نماید.
38ـ قالَ(علیه السلام): فى تَقَلُّبِ الاْحْوالِ عُلِمَ جَواهِرُ الرِّجالِ.([۳۸])
فرمود: در تغییر و دگرگونى حالات و حوادث، فطرت و حقیقت اشخاص شناخته مى شود.
39ـ قالَ(علیه السلام): إنّ الْیَوْمَ عَمَلٌ وَلا حِسابَ، وَغَداً حِسابٌ وَ لا عَمَل.([۳۹])
فرمود: امروزه – در دنیا – زحمت و فعالیّت، بدون حساب است و فرداى قیامت، حساب و بررسى اعمال و دریافت پاداش است.
40ـ قالَ(علیه السلام): إتَّقُوا مَعَاصِیَ اللّهِ فِى الْخَلَواتِ فَإنَّ الشّاهِدَ هُوَ الْحاکِم.([۴۰])
فرمود: دورى و اجتناب کنید از معصیت هاى إلهى، حتّى در پنهانى، پس به درستى که خداوند شاهد اعمال و نیّات است; و نیز او حاکم و قاضى خواهد بود.
منابع :
[۱] ـ أمالى صدوق : ص ۹۷، بحارالأنوار: ج ۹۰، ص ۳۴۳، ح ۱.
[۲] ـ أمالى طوسى : ج ۱، ص ۱۱۴ ح ۲۹، بحارالأنوار: ج ۱، ص ۱۶۹، ح ۲۰.
[۳] ـ وسائل الشّیعه: ج ۲۵، ص ۴۳۴، ح ۳۲۲۹۲.
[۴] ـ وافى: ج ۴، ص ۴۰۲، س ۳.
[۵] ـ أعیان الشّیعه: ج ۱، ص ۳۵۰، بحارالأنوار: ج ۴۱، ص ۱۵۰، ضمن ح ۴۰.
[۶] ـ أمالى طوسى: ج ۱، ص ۵۵، بحارالأنوار: ج ۲، ص ۴۸، ح ۷.
[۷] ـ أمالى صدوق: ص ۹۵، بحارالأنوار: ج ۶۸، ص ۱۸۱، ح ۳۵.
[۸] ـ بحار الأنوار: ج ۵، ص ۳۱۷، ح ۱۶، به نقل از ثواب الأعمال.
[۹] ـ أمالى طوسى : ج ۱، ص ۳۷۲، بحارالأنوار: ج ۶۳، ص ۱۵۲، ح ۵.
[۱۰] ـ أمالى طوسى: ج ۱، ص ۳۷۲، بحارالأنوار: ج ۶۳، ص ۱۵۵، ح ۵.
[۱۱] ـ عدّه الدّاعى: ص ۸۵، ص ۱، بحارالأنوار: ج ۱۰۱، ص ۷۳، ح ۲۴.
[۱۲] ـ مستدرک الوسائل : ج ۱۶، ص ۲۹۱، ح ۱۹۹۲۰.
[۱۳] ـ بحارالأنوار: ج ۶۹، ص ۶۸، س ۲، ضمن ح ۲۸.
[۱۴] ـ محبّه البیضاء: ج ۵، ص ۱۴۴، تنبیه الخواطر: ص ۱۹۵، س ۱۶.
[۱۵] ـ مستدرک الوسائل: ج ۳، ص ۲۱۰، ح ۳۳۸۶.
[۱۶] ـ بحارالأنوار: ج ۱، ص ۹۶، ح ۴۰.
[۱۷] ـ بحارالأنوار: ج ۷۰، ص ۱۳.
[۱۸] ـ نزهه الناظر و تنبیه الخاطر حلوانى: ص ۷۰، ح ۶۵.
[۱۹] ـ عدّه الدّاعى: ص ۷۵، س ۸، بحارالأنوار: ج ۱، ص ۲۰۵، ح ۳۳.
[۲۰] ـ نزهه الناظر و تنبیه الخاطر حلوانى: ص ۵۲، ح ۲۶.
[۲۱] ـ نزهه الناظر و تنبیه الخاطر حلوانى: ص ۴۶، ح ۱۲.
[۲۲] ـ اختصاص شیخ مفید: ص ۱۸۹، س ۵.
[۲۳] – وسائل الشیعه: ج ۱۶ ص ۷۶ ح ۵.
[۲۴] ـ وسائل الشّیعه: ج ۱، ص ۳۳۴، ح ۸۸۰.
[۲۵] ـ وسائل الشّیعه: ج ۱۸، ص ۳۱۶، ح ۲۳۷۵۰.
[۲۶] ـ وسائل الشّیعه: ج ۱۶، ص ۲۷۰، ح ۲۱۵۳۹.
[۲۷] ـ تحف العقول: ص ۱۲۰، بحارالأنوار: ج ۷۷، ص ۲۷۱، ح ۱.
[۲۸] ـ بحارالأنوار: ج ۷۶، ص ۱۵۵، ح ۳۶، و ص ۲۲۹، ح ۱۰.
[۲۹] ـ اصول کافى: ج ۱، ص ۲۷، بحارالأنوار: ج ۱، ص ۱۶۱، ح ۱۵.
[۳۰] ـ تحف العقول: ص ۱۵۲، بحارالأنوار: ج ۷۸، ص ۵۴، ح ۹۷.
[۳۱] ـ خصال : ج ۲، ص ۱۷۰، بحارالأنوار: ج ۷۳، ص ۱۴۲، ح ۱۸.
[۳۲] ـ شرح نهج البلاغه ابن عبده: ج ۳، ص ۱۶۵.
[۳۳] ـ شرح نهج البلاغه فیض الاسلام: ص ۱۱۹۳.
[۳۴] ـ شرح نهج البلاغه فیض الاسلام: ص ۱۲۳۵.
[۳۵] ـ اصول کافى، ج ۲، ص ۶۲۷، ح ۲.
[۳۶] ـ بحارالأنوار: ج ۷۵، ص ۵۳، ح ۱۰.
[۳۷] ـ وسائل الشّیعه: ج ۱۵، ص ۲۳، ح ۱۹۹۳۴.
[۳۸] ـ شرح نهج البلاغه فیض الإسلام: ص ۱۱۸۳.
[۳۹] ـ شرح نهج البلاغه ابن عبده: ج ۱، ک ۴۱.
[۴۰] ـ شرح نهج البلاغه ابن عبده: ج ۳، ص ۳۲۴.
ما تا ظهور ایستاده ایم
اللهم عجل لولیک الفرج
منبع:http://piy.ir/yasin
16ـ قالَ(علیه السلام): اَلْعُقُولُ أئِمَّهُ الأفْکارِ، وَ الاْفْکارُ أئِمَّهُ الْقُلُوبِ، وَ الْقُلُوبُ أئِمَّهُ الْحَواسِّ، وَ الْحَواسُّ أئِمَّهُ الاْعْضاءِ.([۱۶])
فرمود: عقل هر انسانى پیشواى فکر و اندیشه اوست; و فکر پیشواى قلب و درون او خواهد بود; و قلب پیشواى حوّاس پنج گانه مى باشد، و حوّاس پیشواى تمامى اعضاء و جوارح است.
17ـ قالَ(علیه السلام): تَفَضَّلْ عَلى مَنْ شِئْتَ فَأنْتَ أمیرُهُ، وَ اسْتَغِْنِ عَمَّنْ شِئْتَ فَأنْتَ نَظیرُهُ، وَ افْتَقِرْ إلى مَنْ شِئْتَ فَأنْتَ أسیرُهُ.([۱۷])
فرمود: بر هر که خواهى نیکى و احسان نما، تا رئیس و سرور او گردى; و از هر که خواهى بى نیازى جوى تا همانند او باشى. و خود را نیازمند هر که خواهى بدان ـ و از او تقاضاى کمک نما ـ تا اسیر او گردى.
18ـ قالَ(علیه السلام): أعَزُّ الْعِزِّ الْعِلْمُ، لاِنَّ بِهِ مَعْرِفَهُ الْمَعادِ وَ الْمَعاشِ، وَ أذَلُّ الذُّلِّ الْجَهْلُ، لاِنَّ صاحِبَهُ أصَمُّ، أبْکَمٌ، أعْمى، حَیْرانٌ.([۱۸])
فرمود: عزیزترین عزّت ها علم و کمال است، براى این که شناخت معاد و تأمین معاشِ انسان، به وسیله آن انجام مى پذیرد. و پست ترین ذلّت ها جهل و نادانى است، زیرا که صاحبش همیشه در کرى و لالى و کورى مى باشد و در تمام امور سرگردان خواهد بود.
19ـ قالَ(علیه السلام): جُلُوسُ ساعَه عِنْدَ الْعُلَماءِ أحَبُّ إلَى اللّهِ مِنْ عِبادَهِ ألْفِ سَنَه، وَ النَّظَرُ إلَى الْعالِمِ أحَبُّ إلَى اللّهِ مِنْ إعْتِکافِ سَنَه فى بَیْتِ اللّهِ، وَ زیارَهُ الْعُلَماءِ أحَبُّ إلَى اللّهِ تَعالى مِنْ سَبْعینَ طَوافاً حَوْلَ الْبَیْتِ، وَ أفْضَلُ مِنْ سَبْعینَ حَجَّه وَ عُمْرَه مَبْرُورَه مَقْبُولَه، وَ رَفَعَ اللّهُ تَعالى لَهُ سَبْعینَ دَرَجَهً، وَ أنْزَلَ اللّهُ عَلَیْهِ الرَّحْمَهَ، وَ شَهِدَتْ لَهُ الْمَلائِکَهُ: أنَّ الْجَنَّهَ وَ جَبَتْ لَهُ.([۱۹])
فرمود: یک ساعت در محضر علماء نشستن ـ که انسان را به مبدأ و معاد آشنا سازند ـ از هزار سال عبادت نزد خداوند محبوب تر خواهد بود. توجّه و نگاه به عالِم از إعتکاف و یک سال عبادت ـ مستحبّى ـ در خانه خدا بهتر است. زیارت و دیدار علماء، نزد خداوند از هفتاد مرتبه طواف اطراف کعبه محبوب تر خواهد بود، و نیز افضل از هفتاد حجّ و عمره قبول شده مى باشد. همچنین خداوند او را هفتاد مرحله ترفیعِ درجه مى دهد و رحمت و برکت خود را بر او نازل مى گرداند، و ملائکه شهادت مى دهند به این که او اهل بهشت است.
20ـ قالَ(علیه السلام): یَا ابْنَ آدَم، لا تَحْمِلْ هَمَّ یَوْمِکَ الَّذى لَمْ یَأتِکَ عَلى یَوْمِکَ الَّذى أنْتَ فیهِ، فَإنْ یَکُنْ بَقِیَ مِنْ أجَلِکَ، فَإنَّ اللّهَ فیهِ یَرْزُقُکَ.([۲۰]
فرمود: اى فرزند آدم، غُصّه رزق و آذوقه آن روزى که در پیش دارى و هنوز نیامده است نخور، زیرا چنانچه زنده بمانى و عمرت باقى باشد خداوند متعال روزىِ آن روز را هم مى رساند.
21ـ قالَ(علیه السلام): قَدْرُ الرَّجُلِ عَلى قَدْرِ هِمَّتِهِ، وَ شُجاعَتُهُ عَلى قَدْرِ نَفَقَتِهِ، وَ صِداقَتُهُ عَلى قَدْرِ مُرُوَّتِهِ، وَ عِفَّتُهُ عَلى قَدْرِ غِیْرَتِهِ.([۲۱])
فرمود: ارزش هر انسانى به قدر همّت اوست، و شجاعت و توان هر شخصى به مقدار گذشت و احسان اوست، و درستکارى و صداقت او به قدر جوانمردى اوست، و پاکدامنى و عفّت هر فرد به اندازه غیرت او خواهد بود.
22ـ قالَ(علیه السلام): مَنْ شَرِبَ مِنْ سُؤْرِ أخیهِ تَبَرُّکاً بِهِ، خَلَقَ اللّهُ بَیْنَهُما مَلِکاً یَسْتَغْفِرُ لَهُما حَتّى تَقُومَ السّاعَهُ.([۲۲])
فرمود: کسى که دهن خورده برادر مؤمنش را به عنوان تبرّک میل نماید، خداوند متعال ملکى را مأمور مى گرداند تا براى آن دو نفر تا روز قیامت طلب آمرزش و مغفرت نماید.
23ـ قالَ(علیه السلام): لا خَیْرَ فِى الدُّنْیا إلاّ لِرَجُلَیْنِ: رَجَلٌ یَزْدادُ فى کُلِّ یَوْم إحْساناً، وَ رَجُلٌ یَتَدارَکُ ذَنْبَهُ بِالتَّوْبَهِ، وَ أنّى لَهُ بِالتَّوْبَهِ، وَالله لَوْسَجَدَ حَتّى یَنْقَطِعَ عُنُقُهُ ما قَبِلَ اللهُ مِنْهُ إلاّ بِوِلایَتِنا أهْلِ الْبَیْتِ.([۲۳])
فرمود: خیر و خوبى در دنیا وجود ندارد مگر براى دو دسته: دسته اوّل آنان که سعى نمایند در هر روز، نسبت به گذشته کار بهترى انجام دهند. دسته دوّم آنان که نسبت به خطاها و گناهان گذشته خود پشیمان و سرافکنده گردند و توبه نمایند، و توبه کسى پذیرفته نیست مگر آن که با اعتقاد بر ولایت ما اهل بیت عصمت و طهارت باشد.
24ـ قالَ(علیه السلام): عَجِبْتُ لاِبْنِ آدَم، أوَّلُهُ نُطْفَهٌ، وَ آخِرُهُ جیفَهٌ، وَ هُوَ قائِمٌ بَیْنَهُما وِعاءٌ لِلْغائِطِ، ثُمَّ یَتَکَبَّرُ.([۲۴])
فرمود: تعجبّ مى کنم از کسى که اوّلش قطره اى آب ترش شده و عاقبتش لاشه اى متعفّن ـ بد بو ـ خواهد بود و خود را ظرف فضولات قرار داده است، با این حال تکبّر و بزرگ منشى هم مى نماید.
25ـ قالَ(علیه السلام): إیّاکُمْ وَ الدَّیْن، فَإنَّهُ هَمٌّ بِاللَّیْلِ وَ ذُلٌّ بِالنَّهارِ.([۲۵])
فرمود: از گرفتن نسیه و قرض، خود را برهانید، چون که سبب غم و اندوه شبانه و ذلّت و خوارى در روز خواهد گشت.
26ـ قالَ(علیه السلام): إنَّ الْعالِمَ الْکاتِمَ عِلْمَهُ یُبْعَثُ أنْتَنَ أهْلِ الْقِیامَهِ، تَلْعَنُهُ کُلُّ دابَّه مِنْ دَوابِّ الاْرْضِ الصِّغارِ.([۲۶])
فرمود: آن عالم و دانشمندى که علم خود را ـ در بیان حقایق ـ براى دیگران کتمان کند، روز قیامت با بدترین بوها محشور مى شود و مورد نفرت و نفرین تمام موجودات قرار مى گیرد.
27ـ قالَ(علیه السلام): یا کُمَیْلُ، قُلِ الْحَقَّ عَلى کُلِّ حال، وَوادِدِ الْمُتَّقینَ، وَاهْجُرِ الفاسِقینَ، وَجانِبِ المُنافِقینَ، وَلاتُصاحِبِ الخائِنینَ.([۲۷])
فرمود: در هر حالتى حقّ را بگو و مدافع آن باش، دوستى و معاشرت با پرهیزگاران را ادامه ده، و از فاسقین و معصیت کاران کناره گیرى کن، و از منافقان دورى و فرار کن، و با خیانتکاران همراهى و هم نشینى منما.
28ـ قالَ(علیه السلام): فى وَصیَّتِهِ لِلْحَسَنِ (علیه السلام): سَلْ عَنِ الرَّفیقِ قَبْلَ الطَّریقِ، وَعَنِ الْجارِ قَبْلَ الدّارِ.([۲۸])
ضمن سفارشى به فرزندش امام حسن (علیه السلام) فرمود: پیش از آن که بخواهى مسافرت بروى، رفیق مناسب راه را جویا باش، و پیش از آن که منزلى را تهیّه کنى همسایگان را بررسى کن که چگونه هستند.
29ـ قالَ(علیه السلام): اِعْجابُ الْمَرْءِ بِنَفْسِهِ دَلیلٌ عَلى ضَعْفِ عَقْلِهِ.([۲۹])
فرمود: فخر کردن انسان به خودش، نشانه کم عقلى او مى باشد.
30ـ قالَ(علیه السلام): أیُّهَا النّاسُ، إِیّاکُمْ وُحُبَّ الدُّنْیا، فَإِنَّها رَأْسُ کُلِّ خَطیئَه، وَبابُ کُلِّ بَلیَّه، وَداعى کُلِّ رَزِیَّه.([۳۰])
فرمود: اى گروه مردم، نسبت به محبّت و علاقه به دنیا مواظب باشید، چون که علاقه و محبّت به دنیا اساس هر خطا و انحرافى است، و دروازه هر بلا و گرفتارى است، و نزدیک کننده هر فتنه و آشوب; و نیز آورنده هر مصیبت و مشکلى است.
منبع:http://piy.ir/yasin
دوستان گرامی سلام. امشب،شب بیست وسوم ماه مبارک رمضان وشب قدر است براساس روایات وارده میتواند لیلة القدر باشد.پس از همه دوستان التماس دعا دارم. امشب وبلاگم را مزین میکنم به چهل حدیث از امام علی (ع) و امید دارم به لطف و احسان ایشان، که انشاءالله شامل حال همه ما گنهکاران گردد.الحمدالله الذی جعلنا من المتمسکین به ولایت علی بن ابیطالب(ع) واولادالمعصومین(ع).
السلام علیک یا امیرالمومنین علی (ع)
۱ ـ قالَ الاْمامُ علىّ بن أبی طالِب أمیرُ الْمُؤْمِنینَ (عَلَیْهِ السلام) :
إغْتَنِمُوا الدُّعاءَ عِنْدَ خَمْسَهِ مَواطِنَ: عِنْدَ قِرائَهِ الْقُرْآنِ، وَ عِنْدَ الاْذانِ، وَ عِنْدَ نُزُولِ الْغَیْثِ، وَ عِنْدَ الْتِقاءِ الصَفَّیْنِ لِلشَّهادَهِ، وَ عِنْدَ دَعْوَهِ الْمَظْلُومِ، فَاِنَّهُ لَیْسَ لَها حِجابٌ دوُنَ الْعَرْشِ.([۱])
حضرت امیر المومنین امام علی (علیه السلام) فرمود: پنج موقع را براى دعا و حاجت خواستن غنیمت شمارید:
موقع تلاوت قرآن، موقع اذان، موقع بارش باران، موقع جنگ و جهاد ـ فى سبیل اللّه ـ موقع ناراحتى و آه کشیدن مظلوم. در چنین موقعیت ها مانعى براى استجابت دعا نیست.
2ـ قالَ(علیه السلام): اَلْعِلْمُ وِراثَهٌ کَریمَهٌ، وَ الاْدَبُ حُلَلٌ حِسانٌ، وَ الْفِکْرَهُ مِرآهٌ صافِیَهٌ، وَ الاْعْتِذارُ مُنْذِرٌ ناصِحٌ، وَ کَفى بِکَ أَدَباً تَرْکُکَ ما کَرِهْتَهُ مِنْ غَیْرِکَ.([۲])
فرمود: علم; ارثیه اى با ارزش، و ادب; زیورى نیکو، و اندیشه; آئینه اى صاف، و پوزش خواستن; هشدار دهنده اى دلسوز خواهد بود. و براى با أدب بودنت همین بس که آنچه براى خود دوست ندارى، در حقّ دیگران روا نداشته باشى.
3ـ قالَ(علیه السلام): اَلـْحَقُّ جَدیدٌ وَ إنْ طالَتِ الاْیّامُ، وَ الْباطِلُ مَخْذُولٌ وَ إنْ نَصَرَهُ أقْوامٌ.([۳])
فرمود: حقّ و حقیقت در تمام حالات جدید و تازه است گر چه مدّتى بر آن گذشته باشد. و باطل همیشه پست و بى أساس است گر چه افراد بسیارى از آن حمایت کنند.
4ـ قالَ(علیه السلام): اَلدُّنْیا تُطْلَبُ لِثَلاثَهِ أشْیاء: اَلْغِنى، وَ الْعِزِّ، وَ الرّاحَهِ، فَمَنْ زَهِدَ فیها عَزَّ، وَ مَنْ قَنَعَ إسْتَغْنى، وَ مَنْ قَلَّ سَعْیُهُ إسْتَراحَ.([۴])
فرمود: دنیا و اموال آن، براى سه هدف دنبال مى شود: بى نیازى، عزّت و شوکت، آسایش و آسوده بودن. هر که زاهد باشد; عزیز و با شخصیّت است، هر که قانع باشد; بى نیاز و غنى گردد، هر که کمتر خود را در تلاش و زحمت قرار دهد; همیشه آسوده و در آسایش است.
5ـ قالَ(علیه السلام): لَوْ لاَ الدّینُ وَ التُّقى، لَکُنْتُ أدْهَى الْعَرَبِ.([۵])
فرمود: چنانچه دین دارى و تقواى الهى نمى بود، هر آینه سیاستمدارترین افراد بودم ـ ولى دین و تقوا مانع سیاست بازى مى شود ـ .
6ـ قالَ(علیه السلام): اَلْمُلُوکُ حُکّامٌ عَلَى النّاسِ، وَ الْعِلْمُ حاکِمٌ عَلَیْهِمْ، وَ حَسْبُکَ مِنَ الْعِلْمِ أنْ تَخْشَى اللّهَ، وَ حَسْبُکَ مِنَ الْجَهْلِ أنْ تَعْجِبَ بِعِلْمِکَ.([۶])
فرمود: ملوک بر مردم حاکم هستند و علم بر تمامى ایشان حاکم خواهد بود، تو را در علم کافى است که از خداوند ترسناک باشى; و به دانش و علم خود بالیدن، بهترین نشانه نادانى است.
7ـ قالَ(علیه السلام): ما مِنْ یَوْم یَمُرُّ عَلَى ابْنِ آدَم إلاّ قالَ لَهُ ذلِکَ الْیَوْمُ: یَابْنَ آدَم أنَا یَوُمٌ جَدیدٌ وَ أناَ عَلَیْکَ شَهیدٌ.
فَقُلْ فیَّ خَیْراً، وَ اعْمَلْ فیَّ خَیْرَاً، أشْهَدُ لَکَ بِهِ فِى الْقِیامَهِ، فَإنَّکَ لَنْ تَرانى بَعْدَهُ أبَداً.([۷])
فرمود: هر روزى که بر انسان وارد شود، گوید: من روز جدیدى هستم، من بر اعمال و گفتار تو شاهد مى باشم. سعى کن سخن خوب و مفید بگوئى، کار خوب و نیک انجام دهى. من در روز قیامت شاهد اعمال و گفتار تو خواهم بود. و بدان امروز که پایان یابد دیگر مرا نخواهى دید و قابل جبران نیست.
8ـ قالَ(علیه السلام): فِى الْمَرَضِ یُصیبُ الصَبیَّ، کَفّارَهٌ لِوالِدَیْهِ.([۸])
فرمود: مریضى کودک، کفّاره گناهان پدر و مادرش مى باشد.
9ـ قالَ(علیه السلام): الزَّبیبُ یَشُدُّ الْقَلْبِ، وَ یُذْهِبُ بِالْمَرَضِ، وَ یُطْفِىءُ الْحَرارَهَ، وَ یُطیِّبُ النَّفْسَ.([۹])
فرمود: خوردن مویز ـ کشمش سیاه ـ قلب را تقویت، مرض ها را برطرف، و حرارت بدن را خاموش، و روان را پاک مى گرداند.
10ـ قالَ(علیه السلام): أطْعِمُوا صِبْیانَکُمُ الرُّمانَ، فَإنَّهُ اَسْرَعُ لاِلْسِنَتِهِمْ.([۱۰])
فرمود: به کودکان خود أنار بخورانید تا زبانشان بهتر و زودتر باز شود.
11ـ قالَ(علیه السلام): أطْرِقُوا أهالیکُمْ فى کُلِّ لَیْلَهِ جُمْعَه بِشَیْء مِنَ الْفاکِهَهِ، کَیْ یَفْرَحُوا بِالْجُمْعَهِ.([۱۱])
فرمود: در هر شب جمعه همراه با مقدارى میوه ـ یا شیرینى،… ـ بر اهل منزل و خانواده خود وارد شوید تا موجب شادمانى آن ها در جمعه گردد.
۱۲ـ قالَ(علیه السلام): کُلُوا ما یَسْقُطُ مِنَ الْخوانِ فَإنَّهُ شِفاءٌ مِنْ کُلِّ داء بِإذْنِ اللّهِ عَزَّوَجَلَّ، لِمَنْ اَرادَ أنْ یَسْتَشْفِیَ بِهِ.([۱۲])
فرمود: آنچه اطراف ظرف غذا و سفره مى ریزد جمع کنید و بخورید، که همانا هرکس آن ها را به قصد شفا میل نماید، به اذن حق تعالى شفاى تمام دردهاى او خواهد شد.
13ـ قالَ(علیه السلام):لا ینبغى للعبد ان یثق بخصلتین: العافیه و الغنى، بَیْنا تَراهُ مُعافاً اِذْ سَقُمَ، وَ بَیْنا تَراهُ غنیّاً إذِ افْتَقَرَ.([۱۳])
فرمود: سزاوار نیست که بنده خدا، در دوران زندگى به دو خصوصیّت اعتماد کند و به آن دلبسته باشد: یکى عافیت و تندرستى و دیگرى ثروت و بى نیازى است. زیرا چه بسا در حال صحّت و سلامتى مى باشد ولى ناگهان انواع مریضى ها بر او عارض مى گردد و یا آن که در موقعیّت و امکانات خوبى است، ناگهان فقیر و بیچاره مى شود، ـ پس بدانیم که دنیا و تمام امکانات آن بى ارزش و بىوفا خواهد بود و تنها عمل صالح مفید و سودبخش مى باشد .
14ـ قالَ(علیه السلام): لِلْمُرائى ثَلاثُ عَلامات: یَکْسِلُ إذا کانَ وَحْدَهُ، وَ یَنْشطُ إذاکانَ فِى النّاسِ، وَ یَزیدُ فِى الْعَمَلِ إذا أُثْنِىَ عَلَیْهِ، وَ یَنْقُصُ إذا ذُمَّ.([۱۴])
فرمود: براى ریاکار سه نشانه است: در تنهائى کسل و بى حال، در بین مردم سرحال و بانشاط مى باشد. هنگامى که او را تمجید و تعریف کنند خوب و زیاد کار مى کند و اگر انتقاد شود سُستى و کم کارى مى کند.
15ـ قالَ(علیه السلام): اَوْحَى اللّهُ تَبارَکَ وَ تَعالى إلى نَبیٍّ مِنَ الاْنْبیاءِ: قُلْ لِقَوْمِکَ لا یَلْبِسُوا لِباسَ أعْدائى، وَ لا یَطْعَمُوا مَطاعِمَ أعْدائى، وَ لا یَتَشَکَّلُوا بِمَشاکِلِ أعْدائى، فَیَکُونُوا أعْدائى.([۱۵])
فرمود: خداوند تبارک و تعالى بر یکى از پیامبرانش وحى فرستاد : به امّت خود بگو: لباس دشمنان مرا نپوشند و غذاى دشمنان مرا میل نکنند و هم شکل دشمنان من نگردند، وگرنه ایشان هم دشمن من خواهند بود.
منبع:http://piy.ir/yasin
على علیه السلام به شهادت رسید.خبر شهادت او به زودى در سراسر جامعه اسلامى آن روز منتشر شد بسیارى از دشمنان کینهدار او شاد شدند و بر عکس دوستان پاکباز و مخلص او بسیار غمگین گشتند.شک نیست که این ضایعه براى اهل خانه و فرزندان او بسیار دردناک بود،بویژه فرزندان فاطمه علیها السلام که با مرگ پدر غم مادر و اندوه وفات رسول خدا صلى الله علیه و آله براىشان تجدید شده بود.
آرى،آدمى روزى بدنیا مىآید و روزى مىمیرد اما تاسف بازماندگان بیشتر متکى بر کیفیت مرگ عزیز آنهاست که قبل از مرگ در چه وضعى و شرایطى بوده و در چه وضع روحى و عاطفى بسر مىبرده ستبسیارى از بازماندگان مرده خود را به این تسلیت مىدهند که بحمد اله عزیز از دست رفته ما عمرى را به راحتى گذرانده در وسعت و فراخى نعمتبود،همه عمر او بخوشى و شادمانى گذشت.اما اگر مساله براى برخى بر عکس باشد آه و تاسف و اندوه بسیار خواهد بود.
شرایط زندگى على علیه السلام به گونهاى بود که براى بازماندگان یادگارهاى اسفانگیز بسیارى برجاى گذاشته شده بودند زیرا پدرى داشتند دائما در رنج و سوز و غصه و اندوه،با شکمى نیمهسیر از نانى خشک و جوین،در حال زارى و مناجات دائم،اشک ریز و متاثر از اشک یتیمان،در غصه و اندوه براى محرومان،در داغدارى مرگ عزیزان و دوستان با وفا،در تاسف از عمل خائنان قدرتمند...که همه اینها براى بازماندگان خاطرهانگیز و اشکافزا بود.
پدر را براى دفن آماده کردند.غسلش دادند و کفن کردند و او را به محلى که امروز نجف نام دارد بردهاند (8) و البته این محلى است که فرزندان او مخصوصا امام صادق علیه السلام اعلام کردند.
اینکه چگونه پدر را غسل دادند و با جراحتسر او چه کردند و در آن شرایط چه حال و وضعى داشتند مسالهاى است که از توان شرح ما بیرون است.و بهر صورت کار غسل و تجهیز و تکفین پایان یافت و بنابراین شد که حسب الوصیه قبر او را مخفى دارند.و مردم را که آماده تشییع بودند برگرداندند که مراسم تشییع به بعد موکول شد.
مردم رفتند و عدهاى اندک از خاصان باقى ماندند.نیمههاى شب که چشمها خفته بودند عدهاى معدود از دوستان خالص امام علیه السلام بر حسب سفارش او جنازه را برداشتند و به محلى که امروز قبر شریف اوستبردند.
در مراسم دفن فرزندان امام حضور داشتند.با تاثر و اندوه بسیار او را بخاک سپردند.اما سخن این است چه کسى مرثیه دفن را بخواند؟حسنین علیهما السلام را از نظر روحى و عاطفى آمادگى آن نبود،از صعصعه بن صوحان آن سخنور نیرومند و آن دوستبا صفاى على علیه السلام خواستند که سرود مرثیه را بسراید او با حالتى تاثر انگیز دستى بر قلبش نهاد و با دستى دیگر خاک بر سرش پاشید و گفت:
اى على علیه السلام گوارایتباد که مولدى پاک داشتى و حلم و جهادت بزرگبود.تجارت تو بسیار سودمند گشت.تو بر آفرینندهات نازل گشتى و او تو را با خوشى و خرسندى پذیرا شد.تو در کنار پیامبر صلى الله علیه و آله و همسایگى او جاى گرفتى و خداوند ترا در جوار خود جاى داد.از خداى مىخواهیم از تو پیروى کنیم،راه تو را ادامه دهیم و به روش تو عمل نمائیم.
اى على علیه السلام،تو دریافتى آن چیزى را که دیگران درنیافتند و تو رسیدى به آنچه را که دیگران نرسیدند اى على،تو به همراه پیامبر صلى الله علیه و آله جهاد کردى و براى دین خدا قیام کردى. نابسامانیها را تو اصلاح کردى و آشوبها را تو از میان بردى و اسلام بوسیله تو به نظم و سامان در آمد.
درود بر تو اى على علیه السلام که وسیله تو پشت مؤمنان محکم شد،و راهها براى مردم روشن گشت و سنتها بوسیله تو برپاى ایستاد.
تو نداى پیامبر صلى الله علیه و آله را جواب دادى و در این اجابتبر دیگران سبقت جستى و در دوران حیات به یارانش شتافتى و با جان خود و با تمام وجود حفظش کردى.
-تو با ذو الفقار خود پشت دشمن را شکستى و با ضربههاى شمشیرت بنیان شرک را درهم ریختى و گمراهان و گمراه کنندگان را به خون کشیدى.
اى على علیه السلام تو نزدیکترین مردم به پیامبر صلى الله علیه و آله بودى،و از همه یاران نسبتبه او فداکارتر و نصیبت از خیر بیشتر بود از خداى مىخواهیم ما را از اجر مصیبت تو محروم نگرداند.
به خدا سوگند که زندگیت کلید خیر بود و قفل شر،و مرگت کلید هر شرى است و قفل هر خیر.اگر مردم ترا بر مىگزیدند نعمتخدا از همه سوى بر آنان مىبارید ولى افسوس که آنها دنیا را به آخرت برگزیدند... (9) .
پىنوشتها:
1-ص 60 عمدة الطالب
2-همان منبع
3-الامام على
4-آیه 55 سوره طه
5-نامه 47 نهج البلاغه
6-مقاتل الطالبین
7-همان منبع
8-کامل ابن اثیر ج 3 ص 158
9-بحار الانوار ج 42 ص 295
در مکتب امام امیرالمومنین (ع) صفحه 418
"دکتر على قائمى "