یک نفر آمد صدایم کرد و رفت
با صدایش آشنایم کرد و رفت
نوبت اوج رفاقت که رسید
ناگهان تنها رهایم کرد و رفت
این روزها بیشتر از همیشه دلتنگم می بینی
تمام حجم خیالم از تو پر است
ولی لحظه هایم چقدر خالی اند از با تو بودن...
نه حس انتقام از تو رو دارم...
نه حال عاشقی دوباره....
نه حوصله ی این زندگی رو...
بهترین روزای عمرمو بهم مدیونی...
من عاشقانه هایم را روی همین دیوار مجازی می نویسم !
از لج تو . . . از لج خودم . . .
که حاضر نبودیم یک بار این ها را واقعی به هم بگوییم !
مــ ــ ــ ـن
ایمـــا و اشـاره
نمی دانــم ..!
بایــد
تمــام قــد
روبرویــ ـَم
بایستــی
و
بگویــی
...
...
دوستتــــــ دارم !
دعای باران چرا؟!
دعای عشق بخوان
این روزها دل ها تشنه ترند تا زمین
خدایا ...
کمی عشق ببار
خودم فراموشت کرده ام ...
اما ...
دلـــ♥ـــم !
گاهی سراغت را میگیرد
دل است دیگر
عقل که ندارد ...
یه اتاقی باشه گرمه گرم..روشنه روشن..
تو باشی منم باشم..
کف اتاق سنگ باشه سنگ سفید..
تو منو بغلم کنی که نترسم..که سردم نشه..که نلرزم..
دو تا دستتم دورم حلقه کردی..
بهت می گم چشماتو می بندی؟
میگی اره بعد چشماتو می بندی ...
بهت می گم برام قصه می گی ؟ تو گوشم؟
می گی اره بعد شروع می کنی اروم اروم تو گوشم قصه گفتن..
یه عالمه قصه طولانی و بلند که هیچ وقت تموم نمی شن..
تو داری قصه می گی..
حیف که چشمات بسته است و نمی تونی ببینی..
تو بغلم کردی..می بینی که سرد شدم..محکم تر بغلم میکنی که گرم بشم..
می بینی نا منظم نفس می کشم..تو دلت میگی آخی دوباره نفسش گرفت.
می بینی هر چی محکم تر بغلم می کنی سرد تر میشم..
می بینی دیگه نفس نمی کشم..
چشماتو باز میکنی می بینی من مردم..
می دونی ؟ من می ترسیدم از سرد شدن ..از تنهایی مردن..
وقتی بغلم کردی دیگه نترسیدم..
مردن خوب بود ارومه اروم...
گریه نکن دیگه..من که دیگه نیستم چشماتو بوس کنم بگم
خوشگل شدیاااا
بعدش تو همون جوری وسط گریه هات بخندی..
گریه نکن دیگه خب؟ دلم می شکنه..
دل روح نازکه.. نشکونش خب؟؟