گلباغ شعر

گلباغ شعر

روح "پدرم" شاد که فرمود به استاد ..... پسرم را "عشق" بیاموز و دگر هیچ.
گلباغ شعر

گلباغ شعر

روح "پدرم" شاد که فرمود به استاد ..... پسرم را "عشق" بیاموز و دگر هیچ.

همه چیز با تو تمام می‌شود

هیچ چیز با تو شروع نشد
همه چیز با تو تمام می‌شود
کوهستان‌هایی که قیام کرده‌اند
تا آمدنت را پیش از همگان ببینند.
اقیانوس‌ها که کف بر لب می‌غرند و
به جویبار تو راهی ندارند.
باد و هوا که در اندیشه‌اند
چرا انسان نیستند تا با تو سخن بگویند
و تو سوسن خاموش!
همه چیزت را در ظرفی گذاشته
به من داده‌ای
تا بین واژگان گرسنه قسمت کنم
همه چیز با تو شروع نشد
همه چیز با تو تمام می‌شود
جز نامم.
 
"شمس لنگرودی"

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد