گلباغ شعر

گلباغ شعر

روح "پدرم" شاد که فرمود به استاد ..... پسرم را "عشق" بیاموز و دگر هیچ.
گلباغ شعر

گلباغ شعر

روح "پدرم" شاد که فرمود به استاد ..... پسرم را "عشق" بیاموز و دگر هیچ.

غریقی در زمستان

بی تابانه در انتظار توام
غریقی خاموش
در کولاک زمستان
فانوس های دور سوسو می زنند
بی آن که مرا ببینند
آوازهای دور به گوش می رسند
بی آن که مرا بشنوند.
من نه غزالی زخم خورده ام
نه ماهی تنگی گم کرده راه
نهنگی توفان زادم
که ساحل بر من تنگ است
آن جا که تو خفته یی
شنزاری داغ
که قلب من است
 

   "محمد شمس لنگرودی"

 


دستگیری و تسخیر قلوب توسط امام حسین(ع)

امروز اولین سالگرد مردی عارف و فقیه از شاگردان امام راحل(قدس سره) مرحوم آیت الله العظمی آقا مجتبی تهرانی است. ضمن تسلیت این روز و بمناسبت فردا که اربعین سالار شهیدان آقا اباعبدالله الحسین(ع) است فرازی از بیانات ایشان با عنوان "دلربایی امام حسین(ع)" را بعنوان تبرک و عرض ارادت خدمت مولا تقدیم همه عزیزان مینمایم واز همه التماس دعا دارم.

                 

      نمونه ای از دستگیری ها و تسخیر قلوب توسط امام حسین(ع)

            

وهب از نظر مذهب مسیحی و از نظر شرایط زندگی هفده روز است که ازدواج کرده است که به همراه همسر و مادرش به کربلا آمدند. روز عاشورا وقتی وهب خواست میدان برود، مادرش گفت برو. همسرش جلویش را گرفت و نمی گذاشت به میدان برود. برای وهب معلوم نشد که همسرش چه می گوید، از او پرسید چرا نمی گذاری به میدان بروم؟ گفت برویم پیش امامحسین، به نزد حضرت رفتند. همسر وهب گفت من مانع او هستم و دو خواسته دارم. ماجرا را برای امام حسین تعریف کردند. اگر شما امام حسین برای من تضمین می کنید، می گذارم که به میدان برود. اول اینکه می دانم وهب شهید می شود و روز قیامت جایگاه او بهشت است باید قول بدهد آنجا مرا از یاد نبرد من می خواهم آنجا با او باشم. دوم اینکه می خواهم وقتی وهب رفت و شهید شد، من تنها نباشم، من هم بیایم جزو خانواده شما باشم. تضمین کنید که خانواده تان من را سرپرستی کند، می نویسند فبکی الحسینُ علیھا السلام. امام حسین گریه کرد و بعد هم هر دو مطلب را برای این زن تضمین کرد. همین زن بود که وقتی دید وهب روی زمین افتاد و دستش قطع شد عمود خیمه را برداشت و وارد میدان شد، وهب گفت چرا تو به معرکه جنگ وارد شدی؟ گفت مگر نمی شنوی که صدای حسین بلند است؟ اَما من ذابٍّ یذُب عن حرم رسول الله. حسین دیگر کسی را ندارد و او کمک می خواهد... ببینید این خانواده مسیحی که تازه مسلمان شده چگونه راه صد ساله را یکشبه طی کردند و اسامی خود را بر جریده عالم ثبت نمودند. همه اش بر میگردد به این مسئله که حسین(ع)دلهای مستعد آنان را تسخیر کرده است. همانطوری که دل حرّ بن ریاحی را تسخیر کرد واین دلربایی همچنان ادامه دارد...
رباید دلبر از تو دل ولی آهسته آهسته          مراد تو شود حاصل ولی آهسته آهسته
سخن دارم زاستادم نخواهد رفت از یادم       که گفتا حل شود مشکل ولی آهسته آهسته


        "فرازی از بیانات مرحوم آیت الله العظمی آقا مجتبی تهرانی"