گلباغ شعر

گلباغ شعر

روح "پدرم" شاد که فرمود به استاد ..... پسرم را "عشق" بیاموز و دگر هیچ.
گلباغ شعر

گلباغ شعر

روح "پدرم" شاد که فرمود به استاد ..... پسرم را "عشق" بیاموز و دگر هیچ.

فکر می کنی پنهانی

چگونه فکر می کنی پنهانی
و به چشم نمی آیی ؟
تو که قطره بارانی بر پیراهنم
دکمه طلایی بر آستینم
کتاب کوچکی در دستانم
زخم کهنه ای بر گوشه ی لبم
مردم ،
از عطر لباسم می فهمند که معشوقم تویی
عطر تنم می فهمند که با من بوده ای
از بازوی به خواب رفته ام ،
می فهمند که زیر سر تو بوده است ...

 

    "نزار قبانی"

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد