گلباغ شعر

گلباغ شعر

روح "پدرم" شاد که فرمود به استاد ..... پسرم را "عشق" بیاموز و دگر هیچ.
گلباغ شعر

گلباغ شعر

روح "پدرم" شاد که فرمود به استاد ..... پسرم را "عشق" بیاموز و دگر هیچ.

من ترسیدم

تو گفتی که پرنده‌ها را دوست داری
اما آن‌ها را داخل قفس نگه داشتی
تو گفتی که ماهی‌ها را دوست داری
اما تو آن‌ها را سرخ کردی
تو گفتی که گل‌ها را دوست داری
و تو آن‌ها را چیدی
پس هنگامی که گفتی مرا دوست داری
من شروع کردم به ترسیدن .

  "ژاک پرِه وِر"

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد