گلباغ شعر

گلباغ شعر

روح "پدرم" شاد که فرمود به استاد ..... پسرم را "عشق" بیاموز و دگر هیچ.
گلباغ شعر

گلباغ شعر

روح "پدرم" شاد که فرمود به استاد ..... پسرم را "عشق" بیاموز و دگر هیچ.

باز نمی گردی ، می دانم

دلم به بوی تو آغشته است
سپیده دمان
کلمات سرگردان برمی خیزند
و خواب آلوده دهان مرا می جویند
تا از تو سخن بگویم .

کجای جهان رفته ای ؟
نشان قدمهایت
چون دان پرندگان
همه سویی ریخته است .

باز نمی گردی ، می دانم
و شعر
چون گنجشک بخارآلودی
بر بام زمستانی
به پاره یخی
بدل خواهد شد .

  "شمس لنگرودی"

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد