گلباغ شعر

گلباغ شعر

روح "پدرم" شاد که فرمود به استاد ..... پسرم را "عشق" بیاموز و دگر هیچ.
گلباغ شعر

گلباغ شعر

روح "پدرم" شاد که فرمود به استاد ..... پسرم را "عشق" بیاموز و دگر هیچ.

یک جنگجو که نجنگید

این روزها این گونه ام :
فرهاد واره ای که
تیشه خود را گم کرده است
آغاز انهدام چنین است
این گونه بود آغاز انقراض سلسله ی مردان!

یاران!
وقتی صدای حادثه خوابید
بر سنگ گور من بنویسید :
یک جنگجو که نجنگید
اما ... ، شکست خورد .
   

   "نصرت رحمانی"

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد