ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
دوستم داشتهباش …
و نپرس چگونه
و در شرم درنگ نکن
و تن به ترس نده
بیشِکوه دوستم داشتهباش
نیام ، گلایه دارد که به پیشوازِ شمشیر میرود
دریا و بندرم باش
وطنم وَ تبعیدگاهم
آرامش و توفانم باش
نرمی و تُندیام …
دوستم داشتهباش …
به هزاران هزار شیوه
و چون تابستان مکرر نشو
بیزارم از تابستان
دوستم داشته باش … و بگو
که نمیخواهم بیصدا دوستم داشته باشی
و آری ؛
عشق را در گوری از سکوت نمیخواهم
دوستم داشتهباش …
دور از سرزمین ظلم و سرکوب
دور از شهرِ سرشار از مرگمان
دور از تعصبها ، دور از قیدوبندهاش
دوستم داشتهباش …
دور از شهرمان
که عشق به آن پا نمیگذارد
و خدا به آن نمیآید
"نزار قبانی"
سلام دوست من وبلاگ زیبایی داری خوشحال میشم به وب منم سر بزنی.و خوشحالم که منو به عنوان دوست خودت قبول کردی
سلام.حتما. منم خوشحالم.