گلباغ شعر

گلباغ شعر

روح "پدرم" شاد که فرمود به استاد ..... پسرم را "عشق" بیاموز و دگر هیچ.
گلباغ شعر

گلباغ شعر

روح "پدرم" شاد که فرمود به استاد ..... پسرم را "عشق" بیاموز و دگر هیچ.

خودت را کم دارم

چنگ می‌زنم به خیالت

مشتم را که باز میکنم غمگین‌تر می‌شوم 

عطر دست‌هایت می پرد
کدام را نگه دارم؟ 

خیالت را؟

عطر دست هایت را؟

آن روزهای از دست رفته را؟

یا...؟

هیچکدام

من خواب و خیال نمیخواهم

خودت را کم دارم!

یادت که نرفته؟
تو یک آغوش به من بدهکاری...

   

"       شیما سامانفر" 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد