گلباغ شعر

گلباغ شعر

روح "پدرم" شاد که فرمود به استاد ..... پسرم را "عشق" بیاموز و دگر هیچ.
گلباغ شعر

گلباغ شعر

روح "پدرم" شاد که فرمود به استاد ..... پسرم را "عشق" بیاموز و دگر هیچ.

تو را من چشم در راهم شباهنگام

تو را من چشم در راهم شباهنگام

که می گیرند در شاخ «تلاجن» سایه ها رنگ سیاهی

وز آن دلخستگانت راست اندوهی فراهم؛

تو را من چشم در راهم. 

شباهنگام، در آن دم که بر جا دره  ها چون مرده ماران خفتگانند

در آن نوبت که بندد دست نیلوفر به پای سرو کوهی دام،

گرم یادآوری یا نه، من از یادت نمی کاهم

 تو را من چشم در راهم.  

"نیما یوشیج"  

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد