گلباغ شعر

گلباغ شعر

روح "پدرم" شاد که فرمود به استاد ..... پسرم را "عشق" بیاموز و دگر هیچ.
گلباغ شعر

گلباغ شعر

روح "پدرم" شاد که فرمود به استاد ..... پسرم را "عشق" بیاموز و دگر هیچ.

من با ” بغض ” نوشتم

 

 دیدنت را دارم با ساعت شنى اندازه مى گیرم !
 یک صحرا گذشت ...
 خیلی سخت بود …
 من با ” بغض ” نوشتم
 تو با ” خـــنده ” خواندی !
 زمانی که جلوی تلفن های عمومی
 صف می کشیدند !
 عشق ها با ارزشتر بود . . .
 این روز ها که پشت خطی ها صف می کشند ... 

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد