گلباغ شعر

گلباغ شعر

روح "پدرم" شاد که فرمود به استاد ..... پسرم را "عشق" بیاموز و دگر هیچ.
گلباغ شعر

گلباغ شعر

روح "پدرم" شاد که فرمود به استاد ..... پسرم را "عشق" بیاموز و دگر هیچ.

به انتظار تو

 بر نمی گردند شعرها
 به خانه نمی روند
 تا برگردی
 و دست تکان دهی .
 روبان های سفید را در کف شعرها ببین که چگونه در باران می لرزند
 روبان های سفید ، پیچیده بر گل سرخ های بی تاب را ببین !
 بر نمی گردند شعرها
 پراکنده نمی شوند
 به انتظار تو در باران ایستاده اند
 و به لبخندی ، به تکان دستی ، دلخوشند !

       (شمس لنگرودی)

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد