گلباغ شعر

گلباغ شعر

روح "پدرم" شاد که فرمود به استاد ..... پسرم را "عشق" بیاموز و دگر هیچ.
گلباغ شعر

گلباغ شعر

روح "پدرم" شاد که فرمود به استاد ..... پسرم را "عشق" بیاموز و دگر هیچ.

آرام باش عزیز من

 

آرام باش عزیز من 

آرام باش 

حکایت دریاست زندگی 

گاهی درخشش آفتاب 

برق وبوی نمک 

ترشح شادمانی 

گاهی هم فرو می رویم 

چشم های مان را می بندیم 

همه جا تاریکی است 

 

آرام باش عزیز من 

آرام باش 

دوباره سر از آب بیرون می آوریم 

وتلالو آفتاب را می بینیم 

زیر بوته ای از برف 

این دفعه 

درست از جایی که تو دوست داری طالع می شود 

 

                "شمس لنگرودی" 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد