ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
على علیه السلام به شهادت رسید.خبر شهادت او به زودى در سراسر جامعه اسلامى آن روز منتشر شد بسیارى از دشمنان کینهدار او شاد شدند و بر عکس دوستان پاکباز و مخلص او بسیار غمگین گشتند.شک نیست که این ضایعه براى اهل خانه و فرزندان او بسیار دردناک بود،بویژه فرزندان فاطمه علیها السلام که با مرگ پدر غم مادر و اندوه وفات رسول خدا صلى الله علیه و آله براىشان تجدید شده بود.
آرى،آدمى روزى بدنیا مىآید و روزى مىمیرد اما تاسف بازماندگان بیشتر متکى بر کیفیت مرگ عزیز آنهاست که قبل از مرگ در چه وضعى و شرایطى بوده و در چه وضع روحى و عاطفى بسر مىبرده ستبسیارى از بازماندگان مرده خود را به این تسلیت مىدهند که بحمد اله عزیز از دست رفته ما عمرى را به راحتى گذرانده در وسعت و فراخى نعمتبود،همه عمر او بخوشى و شادمانى گذشت.اما اگر مساله براى برخى بر عکس باشد آه و تاسف و اندوه بسیار خواهد بود.
شرایط زندگى على علیه السلام به گونهاى بود که براى بازماندگان یادگارهاى اسفانگیز بسیارى برجاى گذاشته شده بودند زیرا پدرى داشتند دائما در رنج و سوز و غصه و اندوه،با شکمى نیمهسیر از نانى خشک و جوین،در حال زارى و مناجات دائم،اشک ریز و متاثر از اشک یتیمان،در غصه و اندوه براى محرومان،در داغدارى مرگ عزیزان و دوستان با وفا،در تاسف از عمل خائنان قدرتمند...که همه اینها براى بازماندگان خاطرهانگیز و اشکافزا بود.
پدر را براى دفن آماده کردند.غسلش دادند و کفن کردند و او را به محلى که امروز نجف نام دارد بردهاند (8) و البته این محلى است که فرزندان او مخصوصا امام صادق علیه السلام اعلام کردند.
اینکه چگونه پدر را غسل دادند و با جراحتسر او چه کردند و در آن شرایط چه حال و وضعى داشتند مسالهاى است که از توان شرح ما بیرون است.و بهر صورت کار غسل و تجهیز و تکفین پایان یافت و بنابراین شد که حسب الوصیه قبر او را مخفى دارند.و مردم را که آماده تشییع بودند برگرداندند که مراسم تشییع به بعد موکول شد.
مردم رفتند و عدهاى اندک از خاصان باقى ماندند.نیمههاى شب که چشمها خفته بودند عدهاى معدود از دوستان خالص امام علیه السلام بر حسب سفارش او جنازه را برداشتند و به محلى که امروز قبر شریف اوستبردند.
در مراسم دفن فرزندان امام حضور داشتند.با تاثر و اندوه بسیار او را بخاک سپردند.اما سخن این است چه کسى مرثیه دفن را بخواند؟حسنین علیهما السلام را از نظر روحى و عاطفى آمادگى آن نبود،از صعصعه بن صوحان آن سخنور نیرومند و آن دوستبا صفاى على علیه السلام خواستند که سرود مرثیه را بسراید او با حالتى تاثر انگیز دستى بر قلبش نهاد و با دستى دیگر خاک بر سرش پاشید و گفت:
اى على علیه السلام گوارایتباد که مولدى پاک داشتى و حلم و جهادت بزرگبود.تجارت تو بسیار سودمند گشت.تو بر آفرینندهات نازل گشتى و او تو را با خوشى و خرسندى پذیرا شد.تو در کنار پیامبر صلى الله علیه و آله و همسایگى او جاى گرفتى و خداوند ترا در جوار خود جاى داد.از خداى مىخواهیم از تو پیروى کنیم،راه تو را ادامه دهیم و به روش تو عمل نمائیم.
اى على علیه السلام،تو دریافتى آن چیزى را که دیگران درنیافتند و تو رسیدى به آنچه را که دیگران نرسیدند اى على،تو به همراه پیامبر صلى الله علیه و آله جهاد کردى و براى دین خدا قیام کردى. نابسامانیها را تو اصلاح کردى و آشوبها را تو از میان بردى و اسلام بوسیله تو به نظم و سامان در آمد.
درود بر تو اى على علیه السلام که وسیله تو پشت مؤمنان محکم شد،و راهها براى مردم روشن گشت و سنتها بوسیله تو برپاى ایستاد.
تو نداى پیامبر صلى الله علیه و آله را جواب دادى و در این اجابتبر دیگران سبقت جستى و در دوران حیات به یارانش شتافتى و با جان خود و با تمام وجود حفظش کردى.
-تو با ذو الفقار خود پشت دشمن را شکستى و با ضربههاى شمشیرت بنیان شرک را درهم ریختى و گمراهان و گمراه کنندگان را به خون کشیدى.
اى على علیه السلام تو نزدیکترین مردم به پیامبر صلى الله علیه و آله بودى،و از همه یاران نسبتبه او فداکارتر و نصیبت از خیر بیشتر بود از خداى مىخواهیم ما را از اجر مصیبت تو محروم نگرداند.
به خدا سوگند که زندگیت کلید خیر بود و قفل شر،و مرگت کلید هر شرى است و قفل هر خیر.اگر مردم ترا بر مىگزیدند نعمتخدا از همه سوى بر آنان مىبارید ولى افسوس که آنها دنیا را به آخرت برگزیدند... (9) .
پىنوشتها:
1-ص 60 عمدة الطالب
2-همان منبع
3-الامام على
4-آیه 55 سوره طه
5-نامه 47 نهج البلاغه
6-مقاتل الطالبین
7-همان منبع
8-کامل ابن اثیر ج 3 ص 158
9-بحار الانوار ج 42 ص 295
در مکتب امام امیرالمومنین (ع) صفحه 418
"دکتر على قائمى "