ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
پیش از تو ...
سنگ بودم ؛
دست هایت
کبوترم کرد ، جلد نگاهت !
پیش از تو ...
درخت بودم ؛
نگاهت
تبر به جان من انداخت
پیش از تو ...
ابــر بودم ؛
چشم هایت
قطره قطره آبم کرد ...
"کامران فریدی"
این شعر خیلی زیبا بود ... حس خوبی بهم داد
.
.
.
پیش از تو آب معنی دریا شدن نداشت
شب مانده بود و جرات فردا شدن نداشت...
بسیـــار بـــود رود در آن برزخ کبـــــــــــود
اما دریـغ، زهـــره ی دریــا شدن نداشــت
ممنونم از حضورتون و از این شعر زنده یاد سلمان عزیز که نوشتید . وخوشحالم که پسندیدید. سبز باشید ومانا...
چون عقده ای به بغض فرو بود حرف عشق
ایـن عقـده تا همیشه سر وا شدن نداشت