گلباغ شعر

گلباغ شعر

روح "پدرم" شاد که فرمود به استاد ..... پسرم را "عشق" بیاموز و دگر هیچ.
گلباغ شعر

گلباغ شعر

روح "پدرم" شاد که فرمود به استاد ..... پسرم را "عشق" بیاموز و دگر هیچ.

درخت پائیزی

آنجا
درختی دارم برگریز
کز شبان
ستاره‌ها را می‌گرید و
از روزان
خورشید را
همیشه در پاییز
درختی دارم.
چکه
چکه
ابری از برگ
می‌بارد
تا کی درخت
دل سَبُک کُنَد
و به خواب رَوَد
در امتدادی از زمستان
مرا
باد
در این کوچه
با برگ‌هایم می‌چرخانَد
کولی‌وار
دور زمین می‌گردانَد
با حنجره‌ای که
شبانه‌ترین شب‌ها را می‌خواند 
 

 "عزیز ترسه"

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد